اهدا به مظلوم ترین انسانهای روی زمین
منیر سپاس  منیر سپاس

كودكي گريه كنان گفت به باد

(شام) اينجا دگر است سر زمين فرياد

باغ ما اشغال شد خانه ها ويران شد

قوم( پي غم) بر ها

همرهء دالرها

صبح مارا بردند در سيه چاه كشتند

مادرم ميگويد

پدرت را بردند دادرت را كشتند

مادرم مي گويد

سالهاست كوچهء ما

شده  مهمان عزا

سارقان بي رحم اند؛

سنگ هر كو چه ء ما

زینت همت ماست

سنگها اسلحه اند

آخرين اميد اند

سنگست بود ونبود

سنگ ما عشق وطن

سنگ ما راکت ما

بود بر تانک خصم

 

سنگ براين همه دود

سنگ بر این هم خواب

چه جهان خاموش است

مرگ ما خانهء ما

بی تفاوت گشته

یک از ترس خموش

دگری غرق خود است  ؛

مثلي اين کشور ما

حامي بي رحمان

حامي صيادان

باز آن دزد  کلان

تو ببین ای انسان !

كه كنون باز فلسطيني نوي

در عراق و کابل

خاطر تيل به پا كرده ببین

خاطر نفت به پا کرده ببین

باز بر مرد مسلمان چه ها  کرده ببین!

××× ××× ××× ××× ×××

اتحاد پاشان است

امت احمد را

عربان بي غيرت

بر شان پر زن و کف شان پر ز زر است

پرده هابر صورت

به عياشي مصروف

به تماشا گيرد جنگ نو در عراق

كآنجا دزد كلان

ميبرد ثروت را

سينه ها چاك كنند

مغز ها پاك كنند

در وجود من وتو

ياد اين سرقت را تا طلوع فردا

باز هم خواهند شست

کوکا کولا دارند

وز نفاق من و تو

همه رابرده كنند

همه را بنده كنند

يا به نيرنگ نوين

با صليبي در دست

مومنان را بكشند

مومنان را بكشند

دست این جلادان

زین همه کشور ها

چه کسی قطع کند

خواب هر غفلت ما

در وجود من و تو

چه کسی ختم کند

جا بجا گنده شود آب اگر هم باشد

آ که فریاد شویم

تا که آزاد کنیم

آ که آزاد شویم

 

 

 

  تابستان 1385

 

 


July 9th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان